اغ دیوانه
رباغ دیوانه خانه ای قدم می زد که جوانی را سرگرم خواندن کتاب فلسفه دیدم
نش وسلامت رفتارش با همه بیماران دیگر تناسبی نداشت کنارش نشسیتم وپرسیدم: اینجا چه می کنی
ا تعجب نگاهم کرد اما دید که من از پزشکان نیستم پاسخ داد: خیلی ساده. پدرم که .کیل ممتازی بود می خواست رراه او را دنبال کنم عمویم که شرکنت بازرگانی داشت دوست داشت از الگوی او پیروی کنم مادرم دوست داشت تصویری از پدر محبوبش باشم،خواهرم همیشه شوهرش را به عنوان الگوی یک مرد موفق مثال می زد.،برادرم سعی می کرد مرا طوری پرورش دهد که مثل خودش ورزشکاری عالی شوم . مکثی کرد وادامه داد درمورد معلم هایم در مدرسه :استاد بیانو،معلم انگلیسی هم همین شد.همه اعتقاد داشتند خودشان بهترین الگویند. هیچکدام آن طوری به من نگاه نمی کردند که باید به یک انسان نگاه کرد طوری به من نگاه می کردند که انگار در آینده نگاه می کند بنابراین تصمیم گرفتم خود ر در این آسایشگاه بستری کنم این جا دست کم می توانم خودم باشم
هارت
نه گفتن را بیاموزید!
نه گفتن قاطعانه وآگاهانه توانایی است که ما را قادر می سازد بدون ناراحتی ووجدان آسوده تقاضایی را که از ما شده رد کنیم وبعد از رد کردن تقاضا هم بد خلق نشویم این کاری است که باید بتوانیم حتی در مورد دوستان نزدیکمان هم انجام دهیم .
نه»گفتن به راستی موثر است
زد خود اعترافکنید که می خواهید واقعا به کسی جواب رد دهید
موقعیتی را که در آن «نه»می گویید وهمچنین شخصی را که به او جواب رد می دهید مجسم کنید! شیوه هایی را که آن شخص ممکن است برای مقابله باجواب منفی سما به کارببرد بررسی کنید مثلا طرز نگاه کرد ،قیافه گرفتن جلب همدردی پیش کشیدن تفاهم وغیره!
ک عبارت مثبت پیدا کنید که به کمک آن بتوانید از پس این نوع ترفند های زیرکانه برآیید مثلا اگر با خشم به من نگاه کند آرام ومصمم باقی می مانم! یا حتی اگر بخواهد دلسوزی ام را برانگیزد سر حرفم می مانم
آثار جواب منفی خود را احساس کنیم!
ز این که «نه»گفته ایدومجبور به توافق نشده اید خوشحال باشید
قط کسی که به درستی جواب منفی خود باور دارد می تواند دیگران را هم متقاعد کند
سی که خیال می کند حق «نه» گفتن ندارد یا اگر هم جواب رد بدهد نمی تواند از پس عواقب آن برآید طبعا قادر نخواهد بود دیگران را متقاعد کند